وجه تشابهی که بین تمامی نیروهای تروریستی چه از گذشته و چه حال وجود داشته و احتمالا وجود خواهد داشت، تربیت عناصری است که بتوانند در مواقع لزوم ، با حداکثر سنگ دلی و بدون ذره ای ملاحظه، ماموریت و کارشان را انجام دهند و بقول معروف پشت مسئله ای نمانند! بدیهی است که انسان بصورت مادر زاد، این خصلت را ندارد و بقول معروف کسی سنگ دل یا بی رحم به دنیا نخواهد آمد. بلکه به مرور زمان و بصورت رفته رفته به چنین انسانهایی تبدیل میشوند! گروه هایی که ماهیت مذهبی دارند٬ این بی رحمی را با بحث مذهب پیوند میدهند تاعناصرشان بتوانند راحت تر و سریعتر دست به جنایاتی بزنند که برایشان از پیش تئوریزه شده است! مثلا ما اکنون در اخبار میشنویم یا بعضا تصاویری از جنایات تروریست های داعشی منتشر میشود که سر میبرند یا زنده زنده در آتش میسوزانند و خلاصه کارهایی میکنند که شاید برای مردم عادی سوال شود که این انسانها چطور می توانند تا این حد سنگ دل و قصی القلب باشند آنهم بصورت گسترده؟! واقعیت اینست که روی این افراد به لحاظ ذهنی کار میشود و به آنها فهمانده میشود که هرچه در برابر کسانی که سران فرقه٬ دشمن معرفی میکنند سنگ دل تر باشید و جنایت را شدیدترانجام دهید٬قطعا به لحاظ ایدئولوژیکی بالاتر هستید و در آن دنیا اجر عظیم تر به شما تعلق خواهد گرفت! از این رو این افراد اتفاقا در لحظه جنایت٬ نه تنها احساس گناه ندارند بلکه احساس خوشآیند بیشتری دارند و در درون احساس تناقض نخواهند داشت! در فرقه مجاهدین اوضاع به همین شکل بود. مثلا بخاطر دارم یکی از نفرات دریکی از عملیاتهایی که سازمان انجام داده بود٬ وقتی با یکی از سربازان بصورت ناگهانی روبه رو میشود٬ با گلوله کلت منور به صورت آن سرباز شلیک میکند که آن سرباز بصورت خیلی بدی٬ از بین میرود. کسانیکه علم نظامی داشته باشند یا با چنین صحنه هایی روبه رو بوده اند٬ شاید بتوانند تصور کنند که در آن لحظه چه صحنه ای بوجود میآید. گلوله کلت منور بدلیل دارا بودن فسفر٬با حرارات بالا شعله ور میشود وصحنه دلخراشی پدید میآید. آن شخصی که این کار را کرده بود٬نه تنها از این کاراحساس گناه نداشت که احساس خوب و با کلی آب و تاب هم برای بقیه تعریف میکرد! این شخص قطعا بدلیل اینکه تحت شستشوی مغزی قرار گرفته بوده در این وضعیت قرار گرفته است! یانمونه های دیگر مثلا در آموزش های تکاوری بخاطریکه فرد را به لحاظ ذهنی از مرزی عبور دهند٬ میگفتند که بایستی خون کبوتر را بخورید یا مثلا یک سگ را با ضربات متعدد چاقو بکشید یا مثلا قورباغه زنده را بایستی خام خام بخورید و مواردی از این دست که باعث ساختن شخصیتی جدید در فرد میشود! پس برای تبدیل یک آدم معمولی به یک تروریست بی رحم و خشن٬ یک! به لحاظ فکری وایدئولوژیکی به درون ذهن و ضمیر آن فرد رسوخ میکنند و سپس با تمریناتی از این دست آن را به یک انسان جدید با شخصیتی جدید تبدیل میکنند! مثلا در عملیات مروارید که در بهار سال ۱۳۷۰ انجام شد و ارتش مجاهدین به کمک ارتش سرنگون شده صدام رفت٬ بعضا راننده های تانک مجاهدین از روی اجساد کردهایی که پیشتر توسط خودمجاهدین کشته شده بودند رد میشدند و این رابرای خود یک پوئن مثبت میدانستند. کشتن انسان برایشان مثل آب خوردن میشود. مثلا بخاطر دارم در نشستی خود رجوی میگفت: کشتن انسان٬ جزء گناهان کبیره و نابخشودنی تلقی میشود. اما چون شما به نقطه رهبری یعنی خودش وصل هستید این عمل شما نه تنها گناه نیست که ثواب مضائف هم دارد! مثلا بعضا اخباری از داعش میرسد که یک پسر بچه نوجوان شاید ۱۳-۱۴ ساله٬ میتواند که سر انسانی دیگری را ببرد یا او را سلاخی کند و …. قطعا این بچه یکشبه به این نقطه نرسیده است. او ماه ها تحت شدیدترین آموزش های ذهنی بوده و سپس رفته رفته با کشتن حیوانات و بعد انسان توانسته به این نقطه وحشتناک برسد! اما آنچه واضح و روشن است تمام فرقه ها صرف نظر از این که شکل آنها چطور باشد مثلا مانند داعشی ها با لباس مشکی یا محلی باشند و یا مانند مجاهدین با فکل و کراوات باشند٬ یکی است و مبارزه با آنها بایستی در راس تمامی کارها قرار گیرد!
یادداشت از مراد
انتهای پیام / انجمن نجات مرکز فارس