سالیان زیادی سات که حسرت دیدارت به دلم نشسته. فکر می کنم بیشتر از ۳۰سال باشد که من چشم براهتم تا شاید از تو خبری برسد. هرلحظه از دوریت می سوزم اما دستم به تو نمی رسد میدانم در لانه مریم رجوی این جغد شوم اسیری! جغد پرنده ای است که بر بام هرخانه ای بنشیند نکبت و سیاهی برآن وارد می شود مریم رجوی بی شباهت به این پرنده زشت وشوم نیست. او فرزندان صادق و ساده دل ما را با دروغ و نیرنگ شکار کرد و به لانه خود برد و به اسارت درآورد.چه بگویم ازاین همه رنج و دردی که تو و من و تمامی خانواده مان متحمل شدیم .سالیان است چشمم به جاده هاست تا گذر زمان تورا به من برگرداند و خدا میداند من برای این لحظه دیدار با تو چه شوقها در سر دارم .اما این فرقه که به ظاهر دم از آزادی و آزادگی می زند زندگی و آزادی را از فرزندم سلب و او را به اسارت خود درآورده است. درحال حاضر آرزوی من چیزی به جز یک تماس با تو نیست یا فقط یک لحظه دیدار.
بارها با قلبی مریض و بیمار راهی عراق شدم و از پشت دیوارهای بتنی تو را صدا کردم و با التماس و ریختن اشک خواستم فقط در حد چند دقیقه ببینمت اما متاسفانه با فحش، ناسزا و بارانی ازسنگ سران فرقه مواجه شدم.مگر می شود مهرفرزندی را از مادرگرفت و یا بلعکس ؟ ای کاش این کابوس هرچه زودتر تمام شود وتشکیلات دروغ و ریاکار برچیده گردد تا همه عزیزان ما از این فرقه لعنتی رها شوند در واپسین لحظات عمرم وبا قلبی مریض ازهمه انسانهای آزادیخواه دست یاری می طلبم و از عزیزان جداشده میخواهم پیام من ودیگر مادران را به گوش عزیزانمان برسانند به امید آزادی عزیزانمان ازبند اسارت فرقه ضد انسانی رجوی .
یک مادر دردمند خوزستانی خطاب به فرزند اسیر خود در فرقه رجوی: هرلحظه از دوریت می سوزم / مگر می شود مهر فرزندی را از مادرگرفت؟
سلام به فرزند اسیرم
لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=10485
- ارسال توسط : feraghnews.ir