• امروز : جمعه - ۳۱ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 19 April - 2024

افشاگری جداشده ها: خانواده ها میخ تابوت مسعود رجوی را کوبیدند

  • کد خبر : 9837
  • 06 آگوست 2017 - 9:16

در سالهایی که در قرارگاه اشرف بودم همواره یک صدا و یک فریاد بر همه صداها برجسته تر بود و آن صدایی نبود جز صدای مادر عبدالهی (خانم ثریا عبداللهی مادر امیراصلان حسن زاده) که می گفت “ما تا آخر ایستاده ایم” و الحق که بر این شعار خود تا به آخر پایداری و ایستادگی نمود و او و دیگر خانواده ها، همه اسیران فرقه را از زندان اشرف آزاد کردند و راه را برای عزیمت به کشور آلبانی هموار نمودند.

مادر عبدالهی همواره فریاد حق می زد و خواب را از چشمان سران فرقه ربوده بود. یادم هست در یک دوره زمانی به یکباره برایمان نشست گذاشتند و گفتند که مادر عبدالهی به ایران برگشته است. مسئولین فرقه آنچنان خوشحال بودند که در پوست خود نمی گنجیدند. هر کس که از ماجرا اطلاعی نداشت تصور می کرد که فرقه به یک فتح الفتوح و پیروزی نظامی مهم دست پیدا نموده است.

این کار مسئولین، همه را حساس نموده بود و اگر کسی هم نمی دانست از آن روز به بعد گویی همه نفرات منتظر بازگشت مادر عبدالهی بودند. گذشت تا اینکه او مجددا به اشرف بازگشت و صدای او باز شنیده شد. من خودم که گاهی اوقات با خودرو تردد داشتم و به درب اصلی اشرف می رفتم تنها نقطه آغازم این بود که صدای او را بشنوم. آنچنان این مادر یک تنه از صبح تا پاسی از شب فریاد حق می زد که هر کس که نمی دانست فکر می کرد دو یا چند نفر باهم هستند ولی تنها خدا و یکسری از نفرات اطلاع یافته بودند که کسی که این زلزله را در تمامی اضلاع براه انداخته کسی جز یک مادر دردمند نیست.

جانب ادب و احترام را بجا می آورم ولی می خواهم حقیقت را به خوانندگان بازگو نمایم که فرقه از سر استیصال به ناچار به تاکتیک کهنه خودش رو آورد و وقتی دید که حریف این شیرزن ایرانی نمی شود شروع به انتشار تهمت و ناسزاهای کثیف نمود. اما این ترفند دیگر برای همه اعضای تشکیلات، ترفند لو رفته ای بود به این دلیل که هر روزی که از حضور خانواده ها می گذشت میخ های بیشتری بر تابوت مسعود رجوی در اشرف کوبیده می شد. در عین حالیکه همگان به چشم می دیدند که برای او دیگر فرقی ندارد آنچنان دیوانه شده بود که به همه تهمت و افترا می بست، لذا نیروهای آگاه و سیاسی حاضر در اشرف خوب را از بد و شر را از نیکی بدرستی تشخیص میدادند.

از زیر فشار قرار دادن فرزندان خانواده ها مبنی بر مصاحبه های اجباری و تحمیلی تا جنگ روانی که فرقه با تهمت و افترا بستن به خانواده ها براه می انداخت. با اینحال نمی دانم الان مادر عبدالهی در کجای میهن ساکن میباشد اما میخواهم به ایشان و تمامی خانواده ها بگویم که اکنون که من نیز یکی از آزاد شدگان فرقه از قلعه مخوف اشرف هستم به پاس تمامی زحمات شبانه روزی که در اشرف از شیره جان خودتان برای افشای این فرقه بی وفقه نثار کردید قدردانی و سپاسگذاری نمایم.

خانواده ها باید بدانند که هرچه لعن و نفرین در سینه و جگر دارند باید نثار آن مردک وقیح گور به گور شده بکنند که نیروها تنها و تنها قربانی مطامع این ظالم زمان هستند. در این مدت که به اشرف می آمدید برای ما و شما فقط درد و شکنجه بود، به این دلیل که این فرقه تنها در یک کلمه خلاصه می شود: “دروغ”.

 

یادداشت از الف.دال. (تیرانا- آلبانی)

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=9837