رسانه آلبانیایی با انتشار گزارشی به یکی از جنایات باند شرور منافقین در تهران پرداخت و نوشت که این تشکیلات دهههاست که تهدیدی جدی برای حقوق اساسی بشر به شمار میرود.

به گزارش خبرنگار فراق، رسانه آلبانیایی «گازتا ایمکت» ۸ آذر ماه در گزارشی به پرونده خانم زهرا صالحی، یکی از قربانیان غیرنظامی بمبگذاری باند پلید منافقین پرداخت و نوشت: این گزارش بر اساس شهادت مستند خانم زهرا صالحی، یک قربانی غیرنظامی انفجاری است که توسط مجاهدین خلق (MEK) در تاریخ ۱۹ اوت ۱۹۸۶ (۲۸ مرداد ۱۳۶۵) در میدان فردوسی تهران انجام شد. هدف از این گزارش، تأکید بر پیامدهای حقوق بشری این حمله، شامل نقض حق حیات، تمامیت جسمانی، سلامتی و دسترسی به عدالت است.
از اوایل دهه ۱۹۸۰، سازمان تروریستی مجاهدین خلق شبکههای سازمانیافته، برنامههای آموزشی نظامی مدون و واحدهای عملیاتی تشکیل داده و یک شبکه تروریستی کامل را ایجاد کرده که مسئول دهها حمله مسلحانه و بمبگذاری علیه غیرنظامیان، از جمله زنان و کودکان، بوده است. شواهد متعددی، از جمله دستورالعملهای آموزشی داخلی، نشان میدهد که عملیات تروریستی این گروهک پراکنده نبوده، بلکه برنامهریزیشده، ساختارمند و عمدی بودهاند.
در مجموعهای از دستورالعملها که توسط اعضای سابق ارائه شده است، توصیف گامبهگام عملیات مجاهدین خلق آمده است؛ از سرقت وسایل نقلیه برای عملیات گرفته تا عادیسازی رفتار در خانههای تیمی، مانند تعیین «ساعت خاموشی» برای جلوگیری از شناسایی توسط نیروهای امنیتی. وجود این دستورالعملها به عنوان مدرک قطعی برای اثبات ماهیت سازمانیافته فعالیتهای تروریستی گروه عمل میکند.
یکی از این اسناد، با عنوان «شناخت و آموزش تاکتیکی در نبردهای مسلحانه»، طبق شهادتها، با هدف «کشتن حساسیتهای انسانی و عاطفی اعضا» و تحمیل حذف واحد خانواده مگر در مواردی که به نفع منافع سازمان باشد، تدوین شده بود. این اصل، که ریشه در ایدئولوژی گروهک دارد، همچنان در اقدامات غیرانسانی آنها منعکس میشود، به ویژه در بهرهبرداری از زنان، طلاقهای اجباری، کنترل کامل بر بدن و زندگی آنها، و اطاعت مطلق از رهبری.
علاوه بر اسناد آموزشی داخلی، گزارشهای بینالمللی حقوق بشر، از جمله گزارشهای دیدهبان حقوق بشر (Human Rights Watch)، شکنجه سیستماتیک اعضای مخالف، بازداشتهای طولانیمدت در اردوگاههای سازمان، استفاده از کودکان سرباز و فشارهای روانی شدید را مستند کردهاند. زنان آسیبپذیرترین قربانیان بودند و با موارد زیر مواجه میشدند:
- طلاقهای اجباری و جدایی از فرزندان
- سوءاستفادههای ایدئولوژیکی و جسمی
- کنترل کامل بر زندگی خصوصی و حقوق باروری
- شهادتهای اجباری و جلسات تحقیر عمومی
کودکان نیز قربانی بودند: برخی به عنوان کودک سرباز برای آموزش نظامی جذب میشدند، در حالی که برخی دیگر به زور از خانوادههایشان جدا شده و به اروپا یا ایالات متحده فرستاده میشدند.
در مجموع، این شواهد نشان میدهند که مجاهدین خلق یک سازمان تروریستی ساختارمند است که به طور سیستماتیک علیه غیرنظامیان، زنان و کودکان خشونت اعمال میکند. این سازمان دهههاست که تهدیدی جدی برای حقوق اساسی بشر به شمار میرود و همچنان موضوع تحقیقات و مسئولیتپذیری قانونی است.
شرح حادثه
تاریخ: ۱۹ اوت ۱۹۸۶ (۲۸ مرداد ۱۳۶۵)
مکان: میدان فردوسی، تهران
نوع حمله: بمب دستساز جاسازیشده در یک خودروی پارکشده
بر اساس شهادت، نیروهای عملیاتی مجاهدین خلق یک بمب را در خودرویی در نزدیکی یک دفتر فروش بلیط هواپیمایی قرار دادند. بمب در اوایل صبح در حالی که شهروندان در حال رفتن به محل کار بودند، منفجر شد.
پیامدهای انفجار شامل موارد زیر بود:
- آتشسوزی گسترده
- شکستن شیشهها و آسیب به ساختمانهای اطراف
- دود و بقایای انفجار
- وحشت عمومی
- کشته شدن حداقل ۱۶ غیرنظامی و زخمی شدن بسیاری دیگر، از جمله خانم زهرا صالحی
در میان کشتهشدگان، اعضای خانوادهای از بوشهر بودند که برای خرید بلیط هواپیما به تهران آمده بودند.
شهادت خانم زهرا صالحی در دادگاه
خانم صالحی در هنگام عبور از کنار خودرو، در اثر ترکشهای انفجار مورد اصابت قرار گرفت و جراحات جدی برداشت.
«من بازوی راستم را زیر شانه در اثر ترکشهای انفجار از دست دادم.»
او در ابتدا گمان کرد که این حادثه ناشی از انفجار گاز بوده است. بعدها، در بیمارستان، متوجه شد که قربانی یک حمله تروریستی شده است.
خانم صالحی در زمان حمله تنها بیست سال داشت. جراحت وارده، کل درمان پزشکی او را به یک فرآیند طولانی و طاقتفرسا تبدیل کرد. پزشکان به هر طریق ممکن تلاش کردند تا از طریق بازسازی عروق و پیوند، بازوی او را نجات دهند، اما به دلیل نکروز بافت و از دست رفتن کامل جریان خون، مشخص شد که نجات اندام امکانپذیر نیست. قطع عضو اجتنابناپذیر شد.
اقامت او در بیمارستان طولانی بود و با دردهای جسمی شدید، شوک روانی و رنج عاطفی همراه بود، بهطوری که ناگهان در سن جوانی با واقعیت دشوار یک معلولیت دائمی و از دست دادن بخش مهمی از بدن مواجه شد.
تأثیر انفجار بر خانم صالحی فراتر از درمان پزشکی بود و عمیقاً تمام جنبههای زندگی او را تحت تأثیر قرار داد. به گفته خودش:
«ما فقط زنده ماندیم؛ زندگی نکردیم.» این جمله نشان میدهد که آسیب وارده تنها جسمی نبوده، بلکه یک تجربه فراگیر از محرومیت، درد و از دست دادن چشمانداز آینده بوده است.
معلولیت دائمی محدودیتهای فیزیکی و اجتماعی بزرگی را به همراه داشته و به طور قابل توجهی فرصتهای شغلی و درآمد اقتصادی او را کاهش داده است. این آسیبها با رنجهای روانی و عاطفی بلندمدت و همچنین فقدان سازوکارهای مؤثر برای پاسخگویی، حقوق قربانیان و جبران خسارت تشدید شده است و زندگی پس از حادثه را به شدت دشوار کرده است.
این حمله نقض آشکار چندین استاندارد بینالمللی است:
- میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR): ماده ۶ (حق حیات)، ماده ۹ (امنیت شخص)
- میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (ICESCR): ماده ۱۲ (حق برخورداری از سلامت جسمی و روانی)
- حقوق بینالملل بشردوستانه: ممنوعیت حملات عمدی علیه غیرنظامیان
حملات سازمانیافته مجاهدین خلق، تروریسم سیستماتیک علیه غیرنظامیان محسوب میشود که حقوق بشر و حقوق بشردوستانه را نقض میکند و ممکن است طبق حقوق بینالملل، مصداق جنایت علیه بشریت باشد.
خانم صالحی و سایر بازماندگان گزارش میدهند که تا به امروز هیچ سازوکار قضایی مؤثری به حملات مشابه رسیدگی نکرده است. او تأکید میکند: «من انتظار دارم که عاملان به مجازات کامل برسند. آنها جوانی، سلامتی و زندگی ما را نابود کردند.»
قربانیان همچنان خواستار موارد زیر هستند:
- افشای کامل هویت عاملان
- روند قضایی عادلانه و بیطرفانه
- جبران خسارت، شامل حمایتهای پزشکی، روانشناختی و مالی
- به رسمیت شناختن رسمی آسیب وارده
انتهای پیام

































