• امروز : چهارشنبه - ۵ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Wednesday - 24 April - 2024
روایت «موسی جابری‌فر» از نحوه فریب و اسارت خود در فرقه رجوی

۱۳ سال اسارت به علت اعتماد به یک دوست / باز هم نام «ترکیه» وسط آمد

  • کد خبر : 33978
  • 12 آوریل 2022 - 12:14

موسی جابری‌فر که چند روز پیش با انتشار یک بیانیه رسمی از فرقه رجوی اعلام جدایی نمود از نحوه فریب و اسارت خود در این فرقه روایت کرد.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، وی نوشت: من یک دوستی داشتم به اسم «مهدی رجبی» که خارج از ایران بود. یک روز خانومی به من زنگ زد گفت من از آشنایان دوستت هستم چون او نمی تواند با شما تماس بگیرد از من خواسته شده با شما صحبت کنم. دوست شما در یونان می باشد و مشغول کار است. او به من گفت مثل اینکه شما با مهدی قرار داشتید که هر وقت مهدی به شما بگوید پیش او بیایید برای کار. من که سه چهار ماهی بود کارت پایان خدمتم را گرفته و بیکار بودم فرصت را غنیمت شمردم که به خارج دنبال کار بروم. آن خانم به من گفت شما اول بیاید ترکیه تا من آنجا بقیه کار شما را انجام دهم تا به یونان بروید. خلاصه من رفتم ترکیه و با آن خانم تماس گرفتم یک نفر را فرستادند دنبال من و مرا به خانه ای بردند تا کارهایم برای رفتن انجام شود. او بعد به من گفت یک ایمیل از طرف مهدی برای شما هست که بروید و آن را ببینید. دقیقا نوشته های او را به یاد ندارم ولی به من گفت به من اعتماد کن و هر چه آنها گفتند انجام بده. چون من اعتماد کاملی به دوستم داشتم همه چیز را پذیرفتم و تا این که به من یک پاسپورت عراقی داده شد تا به عراق بروم. چون آدم زیاد سیاسی نبودم اصلا متوجه نبودم به کجا می روم ولی اعتماد کردم چون دوستم آنجا بود. خلاصه وقتی وارد عراق شدم رفته رفته دیدم نه مثل اینکه من کاملا اشتباه کردم به دوستم اعتماد کردم ولی دیگر دیر شده بود و من گرفتار شده بودم و چاره ای جز ماندن نداشتم. چندین بار در طی ۱۳ سالی که در فرقه بودم در خواست رفتن و جدایی کردم اما با نشست فرماندهان فرقه و شستوی مغزی نظر مرا عوض کردند. علت اصلی ماندنم ترس از بیرون آمدن از آنجا بود. ما را مغز شویی کرده بودند که اگر بروی بیرون گرفتار می شوی و غیره ….. تا این که در سال های آخر توانستم با کمک سازمانهای بین المللی و پناهندگان وارد خاک آلبانی شوم اما باز به نوعی گرفتار آنها بودم. به علت وضع مالی چرا که  آن زمان فرقه پول بیشتری نسبت به کمیساریای پناهندگان می داد. به نوعی با پول ما را خریدند و در این هشت سال گروگان آنها بودم. تا اینکه از این وضعیت خسته شدم چرا که همیشه فکر می کردم باز هم داخل فرقه هستم و هیچ آزادی ندارم که‌ تصمیم به جدایی کامل از فرقه رجوی و پیوستن به انجمن آسیلا گرفتم.

انتهای پیام / فراق

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=33978