• امروز : جمعه - ۱۰ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 29 March - 2024

نمایش کودکانه «کانون های شورشی» مُهری بر پایان یک خیانتکار است

  • کد خبر : 19564
  • 10 فوریه 2019 - 10:54

«مریم رجوی به خوبی می داند نیازمند قاچاقچیانی است که تحت عنوان کانون شورشی، برای چسباندن یک عکس در کوه و بیابان هم درخواست پول دارند و این همان پایان خفیف و ذلت بار یک مستبد خیانتکار است.»

چهار روز پس از فرار شاه از ایران، (۳۰ دیماه ۱۳۵۷) آخرین دسته از زندانیان سیاسی که تعداد آنان ۱۸۵ نفر بود از زندان قصر آزاد شدند. از روز قبل اسامی ۱۲۵ نفر (که نام مسعود رجوی، موسی خیابانی و اشرف ربیعی در میان آنان به چشم می خورد) اعلام شده بود. ساعاتی قبل از باز شدن درب زندان، اعضای زندانی مجاهدین در سلول موسی خیابانی گرد آمده بودند تا برنامه بیرون زندان را با هم مرور کنند. در این جمع از مسعود رجوی خبری نبود، به نظر می رسید که مسعود پیش از همه برای خروج از زندان به جنب و جوش افتاده بود تا هرچه سریعتر به میان مردمی که بیرون زندان جمع شده بودند رفته و با یک سخنرانی کوتاه خود را در بین مردم مطرح نماید. به همین خاطر موسی خیابانی در غیاب وی زندانیان مجاهد را توجیه و علت نبودن مسعود را گرفتاری وی ذکر می کند.

دستپاچگی مسعود برای خروج هر چه سریعتر از زندان، به سال های گذشته باز می گشت. به روزهایی که مسعود به تازگی زندانی شده بود و برای رهایی خود دست به هر اقدامی می زد که از جمله لو دادن بنیانگزاران و کادر رهبری سازمان مجاهدین بود. اقدامی که با همکاری و هماهنگی برادرش کاظم رجوی که در سوئیس به عضویت ساواک درآمده بود انجام می گرفت و نهایتاً به برون رفت وی از حکم اعدام به حبس ابد انجامید، اما وی باز هم برای خروج از زندان تقلا می کرد تا بالاخره ۳۰ دی فرا رسید!.

آیت الله طالقانی، مسعود رجوی، موسی خیابانی در منزل رضایی ها

چند روز پس از آزادی از زندان (۴ بهمن ۱۳۵۷)، مسعود رجوی که کنترل تشکل مجاهدین در بیرون زندان را به دست گرفته، نخستین جلسه سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه تهران را برگزار می کند. به دلیل موقعیت و شرایط سیاسی-اجتماعی آن روزگار، شور و هیجان بسیاری در میان دانشجویان در می گیرد که سرآغاز جذب صدها هزار میلیشیای نوجوان در سراسر ایران است.سخنرانی ۴ بهمن ۵۷ دانشگاه تهران

درست یکسال بعد در سالروز آزادی آخرین گروه از زندانیان سیاسی، شاهد سخنرانی دوباره مسعود رجوی هستیم. دیماه ۱۳۵۸ که کاندیداهای اولین دور ریاست جمهوری مشغول فعالیت تبلیغی بودند، دانشگاه تهران محل برگزاری تجمع تبلیغاتی مجاهدین خلق برای شناساندن مسعود رجوی به دانشجویان بود. در این گردهمایی موسی خیابانی (مرد شماره ۲ سازمان مجاهدین) به سخنرانی پرداخت و مسعود را به عنوان کاندید سازمان معرفی نمود. انتخابی که چندان دوام نداشت و آیت الله خمینی کاندیدایی او را به دلیل رای ندادن به قانون اساسی، غیرقانونی و ملغی اعلام نمود، که این رخداد ضربه سنگینی به مسعود رجوی وارد کرد و حس حسادت و کینه توزی وی را بشدت برانگیخت، حسی برآمده از جاه طلبی افسارگسیخته وی که اینک خود را برای همیشه در آسمان سیاست ایران بی آینده می دید و البته بلافاصله با حضور در انتخابات مجلس، تلاش کرد آنرا جبران نماید که این بار مردم تهران با عدم انتخاب وی، ضربه نهایی را وارد نمودند و از آن پس بود که مسعود رجوی زمینه سازی جنگ مسلحانه و اقدامات تروریستی را کلید زد.

دانشگاه تهران، فعالیت های تبلیغی انتخابات ریاست جمهوری

درست ۳ سال پس از آزادی مسعود از زندان، هزاران ترور به دستور وی انجام گرفت که آغاز ماجرایی دیگر بود. شکنجه مردم کوچه بازار به جرم هواداری از جمهوری اسلامی که در راستای ایجاد رعب و وحشت در جامعه صورت می گرفت تماماً به دستور رجوی انجام شد ولی بلافاصله پس از شکست سنگینی که متحمل گردید، نوبت به شکنجه اعضای معترض رسید. برای شکنجه کردن نیاز به تأسیس زندان در مقرهای مجاهدین بود. مقرهایی که ابتدا در نوار مرزی ایران و عراق و بعد ها در دل خاک عراق از شهرهای بغداد تا خالص و سلیمانیه و از ابوغریب تا کوت و بصره ادامه داشت.
ربع قرن بعد، یک قلم چند زندان رسمی توسط مسعود رجوی در قرارگاه اشرف بنیانگزاری شده بود که خطرناک ترین و بدنام ترین آنها زندان قلعه مروارید و مجموعه اسکان بود. جایی که فقط در سال ۱۳۷۳ صدها نفر زندانی و شکنجه شدند و حداقل دو نفر آنان به قتل رسیدند. بعد از اشغال عراق توسط آمریکایی ها، زندان قلعه مروارید واقع در خیابان ۴۰۰ قرارگاه اشرف بکلی با خاک یکسان شد تا اثری از آن برجای نماند. شرح مفصل همه این زندانها در دهها مقاله مختلف منتشر شده است که هنوز در سایت های مختلف قابل دسترسی است.زندان قلعه مروارید پس از تخریب و بازسازی ساختمان جدید

این روزها، فرقه تروریستی مریم قجرعضدانلو، پی در پی با انتشار عکس ها و کلیپ های متعدد در تلاش است تا آزادی مسعود رجوی از زندان را برجسته نماید و در عین حال مدعی شود که «کانون های شورشی» داخل ایران سازمان یافته و آماده قیام برای برپایی دولتی برای ایشان می باشند. طبعاً این اقدام در اولین وهله جهت روحیه بخشیدن به صدها نیروی پیر و از کار افتاده ای است که سالهاست در انتظار مرگ خود روزشماری می کنند و در دومین گام برای دلخوش کردن جمعی از هواداران خارجه نشین است که نقش سیاهی لشکر در جلسات سخنرانی وی را برعهده دارند. شاید مریم رجوی با چنین کلیپ هایی حتی چند لابی غربی خود را هم قانع کند که همچنان هوادارانی در ایران دارد، اما واضح است که این بازی ها برای مردم و کسانی که مجاهدین را بخوبی می شناسند رنگی ندارد، بویژه که دودهه قبل نیز همین فرقه با ادعای داشتن «ستاد داخله» انبوهی ترور در ایران را از خاک عراق سازماندهی می کرد و کلیه اعضای مجاهدین می دانستند که این ستاد داخله در خود عراق است و هیچ پایگاهی در ایران ندارد و کلیه نیروها نیز از عراق به داخل ایران اعزام می شوند.

هم اکنون نیز بسیاری از کلیپ ها در داخل مقر مجاهدین در خاک آلبانی تولید و به اسم داخل ایران نمایش داده می شود. ناگفته نماند که مجاهدین با فریب برخی افراد ناآگاه و اغفال آنان، و یا با دادن پول به قاچاقچی ها، از آنان می خواهد که چند عکس را در نقاط دورافتاده و یا در حاشیه شهرها نصب کرده و از آن عکس و کلیپ تهیه کنند. و آنگاه آن تولیدی ها را تحت عنوان عملیات انجام شده توسط «کانون های شورشی» به نمایش می گذارند.فعالیت های نمایشی مجاهدین

طبیعی است که این اقدامات به حدی کودکانه و بی اهمیت شده که توجه کسی را جلب نمی کند اما از آن طرف نشان می دهد که مجاهدین تا چه حد به استیصال و درماندگی رسیده اند که می خواند کاریکاتوری از فعالیت های چهل سال پیش میلیشیای خود را تکرار کنند. در طی سالهای ۵۸-۶۰ هزاران میلیشیای نوجوان مجاهد که با سادگی و ناآگاهی سیاسی و تاریخی خود در دام رجوی افتاده بودند، همه روزه با ابتدایی ترین امکانات موجود موظف می شدند نیمه شبها و در تاریکی شب، دیوارهای کوچه خیابانها و حتی مدارس را با ماژیک و اسپری شعارنویسی کنند. کاری که از روی احساسات کودکانه و با هزینه از جسم و جان و با ایمان و اعتقاد به یک راه به ظاهر والا بود. امروز از آن نوجوانان و جوانان احساساتی و پرشور که انگیزه آنها مادی نبود هیچ خبری نیست، و مریم رجوی این را به خوبی می داند. به همین دلیل بشدت نیازمند همان قاچاقچیانی است که تحت عنوان کانون شورشی، برای چسباندن یک عکس در کوه و بیابان هم درخواست پول دارند. و این همان پایان خفیف و ذلت بار یک مستبد خیانتکار است.

حامد صرافپور
۳۰ دیماه

انتهای پیام

 

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=19564

نوشته های مشابه

28مارس
تاکتیک فرقه رجوی درباره ماجرای کودک سربازان؛ نفی و لاپوشانی / دیدم مادرانی را که پنهانی می‌گریستند
روایت یک شاهد عینی از جنایت‌های فرقه ضدخانواده رجوی در حق کودکان اشرف

تاکتیک فرقه رجوی درباره ماجرای کودک سربازان؛ نفی و لاپوشانی / دیدم مادرانی را که پنهانی می‌گریستند

26مارس
اینجا آرام باشید و بیرون شورشی
مروری بر قوانین و استراتژی‌های رجوی ساخته

اینجا آرام باشید و بیرون شورشی