• امروز : پنج شنبه - ۹ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 28 March - 2024

روایت و افشاگری یک جدا شده در خصوص جنایت رجوی در فروردین ۹۰ / رجوی کثیف ترین و بی شرف ترین فردی است که می شناسم

  • کد خبر : 14068
  • 10 آوریل 2018 - 9:58

در خصوص واقعه ۱۹فروردین سال ۹۰ باید بگویم که از چند مدت قبل، شاید چند ماه قبل به ما آماده باش داده بودند و تمام نفرات را دور تا دور قرارگاه چیده بودند و در بیست و چهار ساعت بطور تمام وقت در مواضع بودیم و کسی در مقر نبود و خیلی می ترسیدند ولی طوری به ما وانمود می کردند که یعنی ما خودمون کاری کردیم که به قول خودشون دشمن خودش به سراغ ما بیاید و این از ضعف دشمن است که می خواهد حمله کند.

هر روز مانور و توجیه بود. ما که خبر نداشتیم موضوع از چه قرار است و چه خواهد شد. وقتی که آن روز نیروهای عراق حمله کردند همه را بسیج نمودند و گفتند که به هر شکلی شده بایستی جلو نیروهای عراقی مقاومت کنیم و لحظه به لحظه می گفتند دشمن نبایستی به مقر فرماندهی نزدیک بشود اگر شده همه شما کشته شوید ولی مقر فرماندهی مرز سرخ است که نزدیک بشوند و می گفتند آنجا مقر خواهر مژگان است و باید حفظ شود. در حالیکه خودشان می دانستند عراقی ها چنین قصدی ندارند و فقط زمین های شمال خیابان ۱۰۰ را می خواستند به صاحبانشان برگردانند.

وقتی که درگیری شروع شد خیلی ها کشته شده بودند. نفراتی که مجروحها یا کشته شدگان را می خواستند به عقب بیاورند فرماندهان می گفتند الان نیازی نیست مهم برایمان مرکز فرماندهی است و هیچ کار دیگری انجام ندهید و فقط مقاومت کنید و کاری به مجروحها و کشته ها نداشته باشید. معلوم بود که می خواهند آمار تلفات را عمدا بالا ببرند.

خیلی ها که کشته شدند بدلیل این که مجروح بودند ولی آنها را برای مداوا به عقب نیاوردند و گذاشتند تا کشته شوند و تنها چیزی که ظاهرا برای آنها مهم بود فقط مرکز فرماندهی بود. اصلا جان مجروحین برایشان اهمیتی نداشت.

وقتی می گفتیم که این نفرات وضیعت جسمی وخیمی دارند و باید به عقب برای رسیدگی برده شوند مانع می شدند و اجازه نمی داند و می گفتند اشکالی ندارد الان برای ما مرکز فرماندهی مهم است و به همین خاطر خیلی از نفرات به این شکل کشته شدند.

ما که خبر نداشتیم که موضع چیست. بعد فهمیدیم که آنها فقط کشته می خواستند.  اگر همه نفرات هم کشته می شدند اصلا برای رجوی ملعون مهم نبود و اتفاقا می خواست از دست خیلی ها خلاص شود. مستمرا تکرار می کردند که فقط مرکز فرماندهی برایمان مهم است و این طور القا می کردند که گویی مسعود رجوی هم آنجاست تا افراد را بیشتر تهییج کنند و به کشتن بدهند.

مسعود رجوی کثیف ترین و بی شرف ترین فردی است که می شناسم. حتی خیلی از نفرات که مجروح بودند را به بیمارستان رسانده بودند اما فقط یک رسیدگی سرپایی کردند و بلافاصله به صحنه آوردند تا بلکه کشته شوند. وقتی که ما سئوال می کردیم که چرا آنها را که مجروح هستند دوباره آوردید در جواب می گفتند که خودشان قبول نکردند در بیمارستان بمانند ولی وقتی با طرف مقابل صحبت می کردی می گفت مرا به زور آوردند و من اصلا با این وضعیت راضی نبودم بیایم.

همه اعضا در داخل فرقه از دست رهبران ناراضی بودند ولی ما مجبور بودیم. من خودم که آن موقع نمی فهمیدم و در ذهنم این بود که کارشان درست است و با ان دروغ و دغلی که سرهم کرده بودند واقعا فکر می کردیم که حیات فرقه در خطر است. الان من که بیرون آمدم می فهمم چه آدم کثیف و حرامزاده ای است که نظیر ندارد.

به خاطر اینکه افراد را تهییج کنند می گفتند این از نقطه ضعف ایران بوده که این کار را کرده و این یک پیروزی بزرگ و استراتژیک برای ما بوده و آن را دست کم نگیرید که بعد معلوم شد اصلا ربطی به ایران نداشته و بحث مالکیت چند کشاورز بر مقداری زمین بوده است.

نوشته نبی احمدی

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=14068

نوشته های مشابه

28مارس
تاکتیک فرقه رجوی درباره ماجرای کودک سربازان؛ نفی و لاپوشانی / دیدم مادرانی را که پنهانی می‌گریستند
روایت یک شاهد عینی از جنایت‌های فرقه ضدخانواده رجوی در حق کودکان اشرف

تاکتیک فرقه رجوی درباره ماجرای کودک سربازان؛ نفی و لاپوشانی / دیدم مادرانی را که پنهانی می‌گریستند

26مارس
اینجا آرام باشید و بیرون شورشی
مروری بر قوانین و استراتژی‌های رجوی ساخته

اینجا آرام باشید و بیرون شورشی