قضاوت با شما ৷ ببنید رجوی چگونه زنان خشن و تروریست پرورش داد فقط به امید دیدار فرزندم زندگی میکنم ماهوارههای استارلینک چگونه به صورت مخفیانه وارد «اشرف ۳» شدند + تصاویر واقعی تاکتیک فرقه رجوی درباره ماجرای کودک سربازان؛ نفی و لاپوشانی / دیدم مادرانی را که پنهانی میگریستند گروه هکری سیمرغ در حال آماده سازی برای عملیات سایبری وحشت فرقه رجوی از دادگاهی شدن در اروپا به جرم جنایت در حق کودکان اشرف رجوی و استالین دو روی یک سکه
مصاحبه با خانم ماه منیر ایران پور، ساکن شیراز، دبیر آموزش و پرورش و دانشجوی دوره دکترای فلسفه تعلیم و تربیت در دانشگاه تهران ـ خواهر محمد رضا و احمد رضا تحت اسارت فرقه رجوی در لیبرتی، عراق قسمت اول اعلامیه جهانی حقوق بشر تصریح دارد بر “آزادی فردی” و “حق انتخاب انسان” فارغ از هر […]
زندگی در یک فرقه تروریستی و فرار از آن توضیح: نشریه فیر آبزرور Fair Observer مصاحبه ای با دکتر مسعود بنی صدر در خصوص شیوه زندگی در یک فرقه تروریستی و نحوه فرار از آن به انجام رسانده که به تاریخ ۸ ژانویه امسال در این نشریه درج گردیده است. در زیر ترجمه مطلب […]
این چگونه منطقی است که سازمان به اعضایش اعلام می کند که شما یا با منید یا علیه من ، و به محض این که کسی، اندکی به مواضع سران سازمان شک و یا انتقاد می کند مزدور خطاب می شود و طرد و لعن می شود.
پنهان کاری های اطلاعاتی فرقه دیری نپایید که مقر اورسورواز مورد حمله نیروهای ضد تروریست فرانسه قرار گرفته و در بهت و ناباوری اعضا و قربانیان فلاکت زده قرارگاه اشرف مشخص گردید که مریم رجوی یکماه قبل از حمله در فرانسه بسر می برده است.
مادری که با تحمل رنج بارداری فرزندی را متولد کرده است و با تحمل سختی ها پرورانده است، پدری که با هزینه کردن جوانیش فرزند خود را بالانده است و خواهر و برادری که در کانون خانواده خاطرات خوش کودکیش با عزیز دربندش رقم خورده است و دوستی که از دیدار رفیق محبوبش سالها محروم بوده ، هرگز او را فراموش نخواهند کرد و به تلافی تمام سالهای اسارت عزیزش، هر روز بیش از پیش بر طبل رسوایی سازمان به انحراف رفته مجاهدین خلق می کوبد.
گفتگو با خانم راحله ایرانپور، ساکن شیراز خواهرمحمدرضا و احمدرضا ایرانپور تحت اسارت فرقه ستیزه جوی مجاهدین در لیبرتی، عراق قسمت اول آیا می توان در دنیای مدرن و عصر تحولات دموکراتیک ، انسانها را با زور و شستشوی مغزی در محیطی چون قرارگاه اشرف یا کمپ لیبرتی برای همیشه به دام انداخت؟ آیا به […]
آمل أن تصل رسالتی هذه إلیک بنشرها علنا وأکتب رقم هاتفی لتتصلی بی أنا أمک المنتظره والمتلهفه لاتصالک بی متحینه اللحظات لأسمع صوتک الحنین.. فاتصل بأمک فی أول فرصه تسنح لک فی الأسر.
در یکی از نوشته های سم آلود رسانه های باند رجوی که عمده خطابش به هادی شعبانی از جدا شدگان اهالی مازندران میباشد، نام اینجانب نیز آورده شده و مزدور لقب گرفته ام که البته هیچ دلیلی برای آن ارائه نشده است!!
ساعتها در اتاقی مینشستند و با هم صحبت میکردند. عمو بعد از شهادت سید رسول موضوع صحبتهای چند ساعتهاش را با بقیه در میان گذاشت؛ پدرش به خوابش آمده بودند و گفته بودند به سید رسول بگوید آماده شود ما چند روز دیگر میآییم و با خود میبریمش.
فراخوان به حمایت از کمپین خانواده های اسیران فرقۀ رجوی اطلاعیۀ شماره ۲۹ سازمان مجاهدین خلق ایران (منشعبین از فرقۀ رجوی) فراخوان به حمایت از کمپین خانواده های اسیران فرقۀ رجوی هموطنان عزیز؛ ایرانیان شریف و آزاده در داخل و خارج کشور؛ اخیرا گروهی از خانواده هایی که عزیزی و عضوی از خود را در […]
احتراما به استحضار میرساند که برادرم بیژن دهدشت نیا حدود ۲۱ سال پیش با فریبکاری فرقه مجاهدین ربوده و سپس به عراق انتقال داده شد.در این مدت طولانی حق یک تماس ویا دیدار بااو را نداشته، واز وضعیت روحی وجسمیش کاملا بی اطلاعیم..
مصاحبه اختصاصی و خواندنی “نادر کیانی” با محمد رزاقی از اعضای قدیمی و بریده مجاهدین خلق محمد رزاقی از اعضای قدیمی سازمان موسوم به مجاهدین خلق ایران است. او ۲۳ سال از عمر خود را در کمپ های این گروه سپری کرده است که به گفته خودش،۲۳ سال از جوانی و عمر بی بازگشت خود […]
این پیکار فرقه رجوی با توهین وناسزاگویی به خانواده ها شروع وبه درگیری فیزیکی وپرتاب سنگ و فلزات تیز وبرنده به سوی آنها ادامه یافت وسرانجام برنده این رویارویی خانواده ها بودند چراکه طی سال های ۹۰ تا ۹۲ تعداد ۱۵۰ تن ازاسیران از تحصن باخبر شده و از کمپ فرار نمودند ودرشهریور ۱۳۹۲ نیز این قلعه مخوف صدامی برای همیشه تعطیل شد واندک بقایای فددائیان وآدمکشان فرقه درسیاهی شب ازاین قلعه با ترس ولرز گریختند
در سال ۸۲ به اتفاق خانواده از طریق انجمن نجات همراه با سایر خانواده های دیگر برای ملاقات بچه هایمان رفتیم که بعد از چند روز معطلی و چشم انتظاری پشت درهای قرارگاه اشرف ، سران مجاهدین دخترم را به همراه چند محافظ آوردند و در فضای شدید محافظتی و بسیار کوتاه او را دیدیم که بسیار دردناک بود. دخترم بسیار سیاه چهره و با دستانی زرد که نشان دهنده بیگاری های طاقت فرسا و ظلمی بود که بر او رفته بود. آنها در ابتدا از در آغوش کشیدن دخترم توسط مادرش جلوگیری کردند که بعد از گریه ها و التماس های مادرش اجازه دادند فرزندش را در آغوش بگیرد. دیگر تماس و خبری و ملاقاتی نداشتیم. در مدت این چند سال اخیر با وجود مراجعات مستمر اعضای خانواده ام به پشت درهای زندان اشرف و اعلام درخواست ملاقات و نامه نگاری به تمام سازمان های مربوطه ، فریادهای ما به جایی نرسیده است و گلوهای پاره شده ما و چشم های گریان و قلب شکسته و دل های بیقرارمان فریاد رسی ندارند.
جدا شدن از فرقه مجاهدین بدلیل سالیان سال تحت فشار فکری و شستشوی مغزی بودن٬ برای هر مرد و زنی سخت است. اما باید قبول کرد که این سختی برای زنان دربند٬ بسا بسا سخت تر و گرفتن تصمیم جدایی٬ سرنوشت سازتر است! انسانهایی که چند دهه٬تحت پیچیده ترین شستشوی مغزی بودند واساسا دیگر مغزی و فکری و قدرت تشخیص سالمی برای آنان باقی نمانده است!
فرزندان ما نزدیک به سی سال است به دست فرقه تروریستی منافقین اسیر شده اند از شما مسئولین محترم حقوق بشر و سازمان ملل تقاضای کمک و رسیدگی به حداقل حقوق بشری خود هستیم!